مورسیلغتنامه دهخدامورسی . (اِخ ) مورثیا. ناحیه ای در جنوب شرقی اسپانیابه مساحت 26177 کیلومتر مربع که 1171500 تن جمعیت دارد. در کنار دریای مدیترانه واقع است و از دو ایالت مورسی و الباست تشکیل شده است . در قرن هشتم میلادی به دست
مورسیلغتنامه دهخدامورسی . (اِخ ) شهر مرکزی ایالت مورسی که در جنوب شرقی اسپانیا بر رود سگورا واقع است و 249790 تن سکنه دارد.
مارسیزلغتنامه دهخدامارسیز. [ س ِی ْ ی ِ ] (اِخ ) سرود ملی فرانسه ، تصنیف روژه دُ لیل . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). این سرود در سال 1792 م . بوسیله ٔ یک افسر نظامی برای قشون «رن » ساخته شده بود و بعدها (1795 و <span class="hl"
مارسیقالغتنامه دهخدامارسیقا. (معرب ، اِ) به یونانی اترج است . (فهرست مخزن الادویه ). رجوع به اُترُج ّ در همین لغت نامه شود.
مارسیرتلغتنامه دهخدامارسیرت . [ سی رَ ] (ص مرکب ) که خوی و سیرت مار دارد. موذی : این خیره کشی است مارسیرت و آن زیربریست موش دندان . خاقانی .این مارسیرتان بره آیند وقت مرگ آید بلی بره چو سرآید زمان مار.ابن یمی
لانتیهلغتنامه دهخدالانتیه . [ ی ِ ] (اِخ ) اتین فرانسوا دو. ادیب فرانسوی . مولد مارسی (1734-1826م .).
پوژهلغتنامه دهخداپوژه . [ ژِ ](اِخ ) (پیر) از هنروران مشهور فرانسه . وی در رسّامی و پیکرسازی و معماری مهارت تامه داشت و بسال 1622 م . در مارسی تولد یافت و در 1692 م . درگذشت . آثار برجسته ٔ بسیار از این صنعتگربجای مانده و مجس
کارتایلاکلغتنامه دهخداکارتایلاک . (اِخ ) امیل . دانشمند انسان شناس فرانسوی متولد در مارسی (1845 - 1921 م .).
مارسیزلغتنامه دهخدامارسیز. [ س ِی ْ ی ِ ] (اِخ ) سرود ملی فرانسه ، تصنیف روژه دُ لیل . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). این سرود در سال 1792 م . بوسیله ٔ یک افسر نظامی برای قشون «رن » ساخته شده بود و بعدها (1795 و <span class="hl"
مارسیقالغتنامه دهخدامارسیقا. (معرب ، اِ) به یونانی اترج است . (فهرست مخزن الادویه ). رجوع به اُترُج ّ در همین لغت نامه شود.
مارسیرتلغتنامه دهخدامارسیرت . [ سی رَ ] (ص مرکب ) که خوی و سیرت مار دارد. موذی : این خیره کشی است مارسیرت و آن زیربریست موش دندان . خاقانی .این مارسیرتان بره آیند وقت مرگ آید بلی بره چو سرآید زمان مار.ابن یمی