مارقةلغتنامه دهخدامارقة. [ رِ ق َ ] (ع ص ) گروه خوارج . (منتهی الارب ). مؤنث مارق . (از اقرب الموارد). گروه خوارج . (ناظم الاطباء). خوارج را گویند بسبب خروجشان از دین . (از اقرب الموارد). رجوع به مارق شود.
میورقهلغتنامه دهخدامیورقه . [ م َ ق َ ] (اِخ ) جزیره ای است در سمت مشرق اندلس . (از معجم البلدان ). جزیره ای است در دریای غربی نزدیک بیابان اندلس . (از وفیات الاعیان ج 2 ص 61).
مورکةلغتنامه دهخدامورکة. [ م َ رِ ک َ ] (ع اِ) مورک . رجوع به مورک شود. || (ص ) نعل مورکة، نعل مورک . نعل موروکة. نعل بیرون ؛ یعنی نعل موزه . (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ). رجوع به مورک شود.
مورقةلغتنامه دهخدامورقة. [ م َ رَ ق َ ] (ع ص ) سبب افزونی وسرسبزی . (منتهی الارب ). هرآنچه سبب افزونی و سرسبزی باشد. گویند: التجارة مورقة للمال . (ناظم الاطباء).
مورکةلغتنامه دهخدامورکة. [ م ِوْ رَ ک َ ] (ع اِ) موراک . مورکةالرحل . (ناظم الاطباء). پیشگاه پالان . (منتهی الارب ) (آنندراج ). رجوع به موراک شود. || بالشچه ٔ پالان که سوار زیر سرین نهد. (منتهی الارب ) (آنندراج ).