خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مانیدن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
مانیدن
/mānidan/
معنی
۱. باقی گذاشتن؛ گذاشتن.
۲. رها کردن؛ ماندن.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
مانیدن
فرهنگ فارسی عمید
(مصدر لازم) [قدیمی] mānidan ۱. باقی گذاشتن؛ گذاشتن.۲. رها کردن؛ ماندن.
-
مانیدن
فرهنگ فارسی عمید
(مصدر لازم) [پهلوی: manitan] [قدیمی] mānidan = مانستن
-
مانیدن
لغتنامه دهخدا
مانیدن . [ دَ ] (مص ) به صفت چیزی شدن باشد یعنی مثل و مانند و شبیه چیزی شدن . (برهان ) (آنندراج ). مانند چیزی شدن . (فرهنگ رشیدی ). شبیه و مانند شدن و به صفت چیزی متصف شدن . (ناظم الاطباء). مانستن . ماندن . مشاکلت . مشابهت . (یادداشت به خط مرحوم دهخد...
-
مانیدن
لغتنامه دهخدا
مانیدن . [ دَ ] (مص ) به معنی گذاشتن و ترک کردن و رها کردن . (ناظم الاطباء). ترک کردن . واگذاشتن . واگذار کردن . رها کردن . ماندن . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) : بجای هر گرانمایه فرومایه نشانیده نمانیده است ساوی او کره ٔ اوت مانیده [ کذا ] . رودکی (ی...
-
مانیدن
فرهنگ فارسی معین
(دَ) 1 - (مص م .) گذاشتن و ترک کردن . 2 - (مص ل .) شبیه و مانند شدن .
-
جستوجو در متن
-
شبیه بودن
فرهنگ واژههای سره
مانیدن
-
مضارعة
لغتنامه دهخدا
مضارعة. [ م ُ رَ ع َ ] (ع مص ) با چیزی مانیدن . (زوزنی ). با کسی مانیدن . (تاج المصادر بیهقی ). همدیگر مانا و برابر گردیدن . (آنندراج ) (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). مانا و برابرگردیدن با چیزی و مشابه وی شدن . (از ناظم الاطباء).
-
مجانسة
لغتنامه دهخدا
مجانسة. [ م ُ ن َ س َ ] (ع مص ) با چیزی مانیدن . (تاج المصادر بیهقی ). با چیزی مانیدن و همجنسی کردن . جناس . (از منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء) (از آنندراج ). هم شکل شدن و اتحاد جنس با چیزی و منه : «و کیف یؤانسک من لایجانسک ». (از اقرب الموارد). مج...
-
تشاکل
لغتنامه دهخدا
تشاکل . [ ت َ ک ُ ] (ع مص ) با یکدیگر مانیدن . (زوزنی ). بهم مانیدن . (دهار). مشابه شدن . (منتهی الارب )(ناظم الاطباء). بهمدیگر مانند شدن . (آنندراج ) (از متن اللغة). تماثل . (اقرب الموارد) (المنجد). || موافقت کردن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم ا...
-
اشباه
لغتنامه دهخدا
اشباه . [ اِ ] (ع مص ) مانند شدن به ... (ازمنتهی الارب ). با چیزی مانند شدن . ماننده شدن . (زوزنی ). با چیزی مانیدن . (تاج المصادر بیهقی ): اشبهه ؛ مانند او شد. (منتهی الارب ). || عاجز و ضعیف گشتن : اشبه امه ؛ عاجز و ضعیف گردید. (منتهی الارب ).
-
مماثلة
لغتنامه دهخدا
مماثلة. [ م ُ ث َ ل َ ] (ع مص ) مماثلت .مماثلة. مانند و مشابه گردیدن . (از ناظم الاطباء). مانند شدن . (غیاث اللغات ) (آنندراج ). با کسی یا چیزی مانیدن . (دهار). مانند یکدیگر شدن . (از منتهی الارب ).تماثل . مشابهت . (تاج المصادر بیهقی ) (از اقرب الموا...
-
مانیده
لغتنامه دهخدا
مانیده . [ دَ / دِ ] (ن مف ) کنار گذاشته و ترک کرده و ناتمام کنار گذاشته . (ناظم الاطباء). ترک کرده . مانده . رها کرده . باقی گذاشته . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) : نماندم به کین تو مانیده چیزبه رنج اندرم تا جهان است نیز. فردوسی .گرفتند بسیار و بردند...
-
مشاکلة
لغتنامه دهخدا
مشاکلة. [ م ُ ک َ ل َ ] (ع مص ) با همدیگر موافقت کردن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || سزیدن .برازیدن . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) : ولکنما نهدی الی من نجله و ان لم یکن فی وسعنا مایشاکله .احمدبن یوسف متولی دیوان رس...
-
تشابه
لغتنامه دهخدا
تشابه . [ت َ ب ُ ه ْ ] (ع مص ) بهم مانیدن . (زوزنی ) (دهار) (مجمل اللغة). بیکدیگر مانند شدن . (ترجمان جرجانی ترتیب عادل بن علی ). مانند شدن یقال تشابها یعنی به همدیگر مانند شدند. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). بهمدیگر مانند شدن . (آنندراج ) (از متن ا...