خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ماهی خوار پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
اردک ماهی
فرهنگ فارسی معین
( ~.) (اِمر.) جزو ماهیان استخوانی دریازی است . پوست بدنش پوشیده از فلس است و حلال گوشت می باشد.
-
پشت ماهی
فرهنگ فارسی معین
( ~.) (ص مر.) هر جسم پشت برآمده مانند ماهی .
-
سگ ماهی
فرهنگ فارسی معین
(سَ) (اِمر.) 1 - یکی از ماهی های حلال گوشت و فلس دار و استخوانی دریای مازندران که فلس هایش بزرگ است و به آسانی می افتد. 2 - ماهی خاویار.
-
ماهی تابه
فرهنگ فارسی معین
(بِ) (اِمر.) ظرف فلزی پهن که در آن ماهی یا چیز دیگر سرخ می کنند، ماهی تاوه .
-
کوسه ماهی
فرهنگ فارسی معین
( ~ .) (اِمر.) نوعی ماهی عظیم - الجثه که مهاجم ، خطرناک و گوشتخوار است . رنگش قهوه ای و درازی بدنش به شش متر می رسد.
-
گاو ماهی
فرهنگ فارسی معین
(اِمر.) نک گاوزمین .
-
گوش ماهی
فرهنگ فارسی معین
(اِمر.) صدف ، غلاف صدف .
-
جستوجو در متن
-
قرلی
فرهنگ فارسی معین
(قِ رِ) [ ع . ] (اِ.) پرنده ای است کوچک و ماهی خوار از راسته سبکبالان که در حواشی رودخانه ها و مرداب ها می زید. پنجه هایش مانند پنجة مرغابی جهت شنا در آب به وسیلة پرده ای به هم مربوط است . در حدود 90 گونه از این پرنده شناخته شده که همه متعلق به نواحی...