لیبریوس ماکسی موسلغتنامه دهخدالیبریوس ماکسی موس . [ ب ِ ] (اِخ ) نام مردی رومی به روزگار اشکانیان . رجوع به ایران باستان ج 3 ص 2466 شود.
ماکسلغتنامه دهخداماکس . [ ک ِ ] (ع ص ) ده یک گیرنده . (از منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). مالیات گیرنده . مَکّاس . (از اقرب الموارد).
موقظلغتنامه دهخداموقظ. [ ق ِ ] (ع ص ) بیدارکننده . (یادداشت مؤلف ) : و للصبا عبث بالثوب تجذبه عنا کموقظة بالرفق وسنانا.ابوالعلاء معری .
موکشلغتنامه دهخداموکش . [ ک َ / ک ِ ] (نف مرکب ) کشنده ٔ مو. (ناظم الاطباء). || (اِ مرکب ) وسیله و آلت برداشتن یا بیرون کردن مو از جایی یا چیزی .
ماکسیمسلغتنامه دهخداماکسیمس . [ م ُ ](اِخ ) نام حکیمی از مفسران کتب قدیم . (ابن الندیم ، یادداشت به خط مرحوم دهخدا). فیلسوف و حکیم رومی است که بعضی از تألیفات ارسطو را شرح کرده است . (تاریخ الحکماء ص 312). (متوفی به سال 371) مط
ماکسیم گورکیلغتنامه دهخداماکسیم گورکی . [ گ ُ ] (اِخ ) نویسنده ٔ روس (1868-1936م .) او در نیژنی نوگورود متولد شد (این شهر به سال 1932 م . به افتخار او گورکی نامیده شد). در اوان کودکی یتیم شد و از <sp
لیبریوس ماکسی موسلغتنامه دهخدالیبریوس ماکسی موس . [ ب ِ ] (اِخ ) نام مردی رومی به روزگار اشکانیان . رجوع به ایران باستان ج 3 ص 2466 شود.
پیراهنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: بُعد سارافون، مانتو، ارمک، ماکسی، ماکسیژوپ ساری، کیمونو بلوز (بلیز)، شمیزه تیشرت، آستینکوتاه (بلند)
صفات لباس: سفارشیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: بُعد سفارشی، دستدوز، خوشدوخت، بددوخت، بازاریدوز، پروشده، مُد، مُدِروز، خیاطی شیک، اسپرت، بدننما، دکولته تنگ گشاد، ماکسی آجیده، دوخته، ناخنکزده، آزاد، آستین سرخود
ماکسیم گورکیلغتنامه دهخداماکسیم گورکی . [ گ ُ ] (اِخ ) نویسنده ٔ روس (1868-1936م .) او در نیژنی نوگورود متولد شد (این شهر به سال 1932 م . به افتخار او گورکی نامیده شد). در اوان کودکی یتیم شد و از <sp
ماکسیمسلغتنامه دهخداماکسیمس . [ م ُ ](اِخ ) نام حکیمی از مفسران کتب قدیم . (ابن الندیم ، یادداشت به خط مرحوم دهخدا). فیلسوف و حکیم رومی است که بعضی از تألیفات ارسطو را شرح کرده است . (تاریخ الحکماء ص 312). (متوفی به سال 371) مط