مباشرلغتنامه دهخدامباشر. [ م ُ ش ِ ] (ع ص ) اختیارکننده . (آنندراج ) (غیاث ). || به خود به کاری در شونده . (غیاث ) (آنندراج ). کسی که به خودی خود قیام در کاری کند. (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب ). متولی کاری به تن خویش . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). || جماع کننده . (غیاث ) (آنندراج ). || (اصط
مباشردیکشنری فارسی به انگلیسیprocurator, caretaker, churchwarden, factor, guardian, lieutenant, overseer, steward
زبیدیلغتنامه دهخدازبیدی . [ زَ ] (اِخ ) شهاب بن عبدالرحمن ، برادر حکیم زبیدی . وی ناظر و مباشر املاک زبید یمن بسال 742 هَ . ق . بود. (از العقود اللؤلؤیة ج 2 ص 74).
مباشرلغتنامه دهخدامباشر. [ م ُ ش ِ ] (ع ص ) اختیارکننده . (آنندراج ) (غیاث ). || به خود به کاری در شونده . (غیاث ) (آنندراج ). کسی که به خودی خود قیام در کاری کند. (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب ). متولی کاری به تن خویش . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). || جماع کننده . (غیاث ) (آنندراج ). || (اصط
مباشردیکشنری فارسی به انگلیسیprocurator, caretaker, churchwarden, factor, guardian, lieutenant, overseer, steward
مباشرلغتنامه دهخدامباشر. [ م ُ ش ِ ] (ع ص ) اختیارکننده . (آنندراج ) (غیاث ). || به خود به کاری در شونده . (غیاث ) (آنندراج ). کسی که به خودی خود قیام در کاری کند. (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب ). متولی کاری به تن خویش . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). || جماع کننده . (غیاث ) (آنندراج ). || (اصط