مباضعتلغتنامه دهخدامباضعت . [ م ُ ض َ ع َ ] (ع مص ، اِمص ) (از مباضعة عربی ) غِشیان . همخوابگی . آرمیدن با زن . جماع . مباعلت . مواقعه . وقاع . مقاربت . ملامسه . مماسه . مجامعت .
مواضعتفرهنگ انتشارات معین(مُ ضَ عَ) [ ع . مواضعت ] 1 - (مص ل .) با یکدیگر قرار نهادن ، قرار گذاشتن . 2 - موافقت کردن . 3 - (اِ.) قرارداد ج . مواضعات .
مباضعةلغتنامه دهخدامباضعة. [ م ُ ض َ ع َ ] (ع مص ) جماع کردن . (تاج المصادر بیهقی ). بضاع . با کسی جماع کردن . (المصادر زوزنی ). جماع نمودن . (آنندراج )(ناظم الاطباء). جماع کردن .
مبایعتلغتنامه دهخدامبایعت . [ م ُ ی َ ع َ ] (ع اِمص ) (از: مبایعة» عربی ) مبایعه . بیعت کردن : طبقات مردم از صدق یقین و خلوص اعتقاد دست به مبایعت او یازیدند و به امامت او تبرک جست
مراضعتلغتنامه دهخدامراضعت . [ م ُ ض َ / ض ِ ع َ ] (ع مص ) مراضعة. (فرهنگ فارسی معین ). شیر دادن کودک را. رجوع به مراضعة شود.
مواضعتلغتنامه دهخدامواضعت . [ م ُ ض َ / ض ِ ع َ ](از ع ، اِمص ، اِ) مواضعة. (ناظم الاطباء). قرارگذاری . قرارداد. قراردادی متضمن شروط خاص و تعهدات معین . عهد. پیمان . قولنامه . موا
مباعلتلغتنامه دهخدامباعلت . [ م ُ ع َ ل َ ] (ع اِمص ) (از مباعلة عربی ) مباضعت . مباشرت . نکاح . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). رجوع به مباعلة شود.
مباشرتفرهنگ مترادف و متضاد۱. آرمش، جماع، همخوابگی، مباضعت، مجامعت، نزدیکی ۲. جماع کردن، آرمیدن ۳. کارگزاری، تصدی، سرپرستی، نظارت ۴. نظارت کردن ۵. اقدام کردن، پرداختن
دیزی بارکردنلغتنامه دهخدادیزی بارکردن . [ ک َ دَ ] (مص مرکب ) پختن آب گوشت در دیزی . (یادداشت مؤلف ). || بکنایه ، بمزاح ، آرمیدن با جفت . مباضعت . (یادداشت مؤلف ).
رفثلغتنامه دهخدارفث . [ رَ ف َ ] (ع اِ) جماع . (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ) (غیاث اللغات ) (دهار) (ترجمان القرآن جرجانی چ دبیرسیاقی ص 25).مباعلت . مباضعت . مباشرت . جماع . آرم