مبذللغتنامه دهخدامبذل . [ م ِ ذَ ] (ع اِ) جامه ٔ کهنه و جامه ٔ بادروزه . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). جامه ٔ کهنه . (دهار). جامه ٔ کهنه . ج ، مَباذِل . (از اقرب الموارد).
مبدللغتنامه دهخدامبدل . [ م ُ ب َدْ دَ ] (ع ص ) دیگرگون کرده و تغییر داده شده و بدل آورده شده . (ناظم الاطباء) تبدیل شده . تغییر شکل یافته : گر بدان حالت ترا بودی بقاکی رسیدی مرترا این ارتقااز مبدل هستی اول نماندهستی دیگر به جای او نشاندهمچنین تا صد
مبدللغتنامه دهخدامبدل . [ م ُ دَ ] (ع ص ) بدل شده و تبدیل شده .(ناظم الاطباء). تغییرداده شده . دیگرگون : چون فرود آیی از آن گردی جدامبدلش گرداند از رحمت خدا. مولوی شب غلط بنماید و مبدل بسی دید صائب شب ندارد هر کسی . <p clas
مبدللغتنامه دهخدامبدل . [ م ُ ب َدْ دَ ] (ع ص ) دیگرگون کرده و تغییر داده شده و بدل آورده شده . (ناظم الاطباء) تبدیل شده . تغییر شکل یافته : گر بدان حالت ترا بودی بقاکی رسیدی مرترا این ارتقااز مبدل هستی اول نماندهستی دیگر به جای او نشاندهمچنین تا صد
مبدللغتنامه دهخدامبدل . [ م ُ دَ ] (ع ص ) بدل شده و تبدیل شده .(ناظم الاطباء). تغییرداده شده . دیگرگون : چون فرود آیی از آن گردی جدامبدلش گرداند از رحمت خدا. مولوی شب غلط بنماید و مبدل بسی دید صائب شب ندارد هر کسی . <p clas
مبدللغتنامه دهخدامبدل . [ م ُ ب َدْ دَ ] (ع ص ) دیگرگون کرده و تغییر داده شده و بدل آورده شده . (ناظم الاطباء) تبدیل شده . تغییر شکل یافته : گر بدان حالت ترا بودی بقاکی رسیدی مرترا این ارتقااز مبدل هستی اول نماندهستی دیگر به جای او نشاندهمچنین تا صد
مبدللغتنامه دهخدامبدل . [ م ُ دَ ] (ع ص ) بدل شده و تبدیل شده .(ناظم الاطباء). تغییرداده شده . دیگرگون : چون فرود آیی از آن گردی جدامبدلش گرداند از رحمت خدا. مولوی شب غلط بنماید و مبدل بسی دید صائب شب ندارد هر کسی . <p clas