متذقحلغتنامه دهخدامتذقح .[ م ُ ت َ ذَق ْ ق ِ ] (ع ص ) هو متذقح للشر؛ یعنی او به تکلف خود را شریرنماینده است . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (از ناظم الاطباء). و رجوع به تذقح شود.
متداکیلغتنامه دهخدامتداکی . [ م ُ ت َ ] (ع ص ) گردآینده . || زحمت دهنده . (ناظم الاطباء) (از فرهنگ جانسون ). || راننده . (ناظم الاطباء).