متغاورلغتنامه دهخدامتغاور. [ م ُ ت َ وِ ](ع ص ) بر همدیگر غارت آورنده . (آنندراج ) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). مشغول به هجوم بریکدیگر و غارت همدیگر. (ناظم الاطباء). و رجوع به تغاور شود.
متغورلغتنامه دهخدامتغور. [ م ُ ت َ غ َوْ وِ ] (ع ص ) گوشه نشین در غار. (ناظم الاطباء) (از فرهنگ جانسون ). || فرو رونده در غور زمین . (ناظم الاطباء). به غور آینده . (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). و رجوع به تغور شود.
مثغورلغتنامه دهخدامثغور. [ م َ ] (ع ص ) دندان فتاده . (مهذب الاسماء). کودکی که دندان شیر او بیفتد. (آنندراج ) (از منتهی الارب ). کودک دندان افتاده . (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || دهان صدمه خورده و کوفته شده . (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب ).