متقرفصلغتنامه دهخدامتقرفص . [ م ُ ت َ ق َ ف ِ ] (ع ص ) عجوزی که به جامه درپیچیده شود. (آنندراج ) (از منتهی الارب ) (ازاقرب الموارد). و رجوع به تقرفص و ماده ٔ قبل شود.
متکرفسلغتنامه دهخدامتکرفس . [ م ُ ت َ ک َ ف ِ ] (ع ص ) مجتمع و منضم شونده . (آنندراج ) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). بهم کشیده . (ناظم الاطباء). رجوع به تکرفس شود.
متقرفصةلغتنامه دهخدامتقرفصة. [ م ُ ت َ ق َ ف ِ ص َ ] (ع ص ) عجوز به جامه درپیچیده شده . (ناظم الاطباء). و رجوع به ماده ٔ قبل شود.
متقرفصةلغتنامه دهخدامتقرفصة. [ م ُ ت َ ق َ ف ِ ص َ ] (ع ص ) عجوز به جامه درپیچیده شده . (ناظم الاطباء). و رجوع به ماده ٔ قبل شود.