متوالی 1serial 2, sequential 2واژههای مصوب فرهنگستانویژگی کاری که بر روی دادهها بهصورت پشتسرهم انجام میشود متـ . سری 2
متوالیلغتنامه دهخدامتوالی . [ م ُ ت َ ] (ع ص ) پیاپی شونده و پی در پی آینده . (غیاث ) (آنندراج ) (از منتهی الارب ). پیاپی و پی در پی و پیوسته و متصل و متعاقب و مسلسل . (ناظم الاطباء). فرهنگستان ایران پیاپی را بجای این کلمه پذیرفته است . و رجوع به واژه های نو فرهنگستان ایران شود <span class="hl"
متوالیلغتنامه دهخدامتوالی . [ م ُ ت َ ] (ع ص ) پیاپی شونده و پی در پی آینده . (غیاث ) (آنندراج ) (از منتهی الارب ). پیاپی و پی در پی و پیوسته و متصل و متعاقب و مسلسل . (ناظم الاطباء). فرهنگستان ایران پیاپی را بجای این کلمه پذیرفته است . و رجوع به واژه های نو فرهنگستان ایران شود <span class="hl"
حرکت متوالیلغتنامه دهخداحرکت متوالی . [ ح َ رَ ک َ ت ِ م ُ ت َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) طبق اصطلاح هیئت قدیم بطلمیوسی ، هر یک از افلاک را جز فلک اعظم دو حرکت است ، حرکت متوالی و حرکت غیرمتوالی یا حرکت علی التوالی و علی غیرالتوالی .حرکت متوالی حرکت از مغرب به مشرق و حرکت غیرمتوالی بعکس آن از مشرق به
متوالیلغتنامه دهخدامتوالی . [ م ُ ت َ ] (ع ص ) پیاپی شونده و پی در پی آینده . (غیاث ) (آنندراج ) (از منتهی الارب ). پیاپی و پی در پی و پیوسته و متصل و متعاقب و مسلسل . (ناظم الاطباء). فرهنگستان ایران پیاپی را بجای این کلمه پذیرفته است . و رجوع به واژه های نو فرهنگستان ایران شود <span class="hl"
اعداد مربع متوالیلغتنامه دهخدااعداد مربع متوالی . [ اَ دِ م ُ رَب ْ ب َ ع ِ م ُ ت َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) عددهای مربع متوالی . عددهایی است که چون آن ها را گرد کنی مربعهای متوالی پدیدآید. بیرونی آرد: همچنان که عدد متوالی گرد کردی و از وی مثلث آمد همچنان طاقهای او متوالی اگر گرد کنی مربعهای متوالی گرد آ
خودروِ ترکیبی متوالیseries hybrid, serial hybrid vehicleواژههای مصوب فرهنگستانخودروی ترکیبی که با موتور الکتریکی به حرکت درمیآید و موتور درونسوز انرژی موردنیاز موتور الکتریکی را ازطریق پر کردن باتری تأمین میکند