متومقلغتنامه دهخدامتومق . [ م ُ ت َ وَم ْ م ِ ](ع ص ) به دوستی پذیرفته شده . (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) . و رجوع به تومق شود.
مثموغلغتنامه دهخدامثموغ . [ م َ] (ع ص ) فروهشته و سست . یقال مثموغ ترکه مثموغاً. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از ذیل اقرب الموارد).
متمکلغتنامه دهخدامتمک . [م ُ م ِ ] (ع ص ) گیاه که فربه گرداند ناقه و غیر آنرا. (آنندراج ). چراگاهی که فربه کند. (ناظم الاطباء).