مجاهزدللغتنامه دهخدامجاهزدل . [ م ُ هَِ دِ ] (ص مرکب ) آن که خاطر و اندیشه اش به بازرگانان مالدار و غنی مانند بود : بیاع خان جان مجاهزدلان عشق جز صبح نیست ، جان تو و جان صبحگاه .خاقانی .