مجزاءلغتنامه دهخدامجزاء. [ م ُ ج َزْ زَ ءْ ] (ع ص ) جزء جزء شده . (ناظم الاطباء). پاره پاره شده . (از منتهی الارب ). مجزا. و رجوع به مجزا شود.
مجزالغتنامه دهخدامجزا. [ م ُ ج َزز ] (ع ص ) پاره پاره کرده شده و جزوجزو و علی حده کرده شده . (غیاث ) (آنندراج ). جزٔجزٔشده و جداشده . (ناظم الاطباء). تجزیه شده .این کلمه هم مانند «مبرا» به الف باید نوشته شود نه به یاء زیرا الف آن در اصل همزه بوده است . بنابراین نوشتن آن به صورت «مجزی » درست ن
مجزادیکشنری فارسی به انگلیسیaloof, detached, discrete, distinct, divided, free-standing, individual, lonely, secluded, separate, several, single, parted, sequestered
مجزالغتنامه دهخدامجزا. [ م ُ ج َزز ] (ع ص ) پاره پاره کرده شده و جزوجزو و علی حده کرده شده . (غیاث ) (آنندراج ). جزٔجزٔشده و جداشده . (ناظم الاطباء). تجزیه شده .این کلمه هم مانند «مبرا» به الف باید نوشته شود نه به یاء زیرا الف آن در اصل همزه بوده است . بنابراین نوشتن آن به صورت «مجزی » درست ن
مجزادیکشنری فارسی به انگلیسیaloof, detached, discrete, distinct, divided, free-standing, individual, lonely, secluded, separate, several, single, parted, sequestered
مجزالغتنامه دهخدامجزا. [ م ُ ج َزز ] (ع ص ) پاره پاره کرده شده و جزوجزو و علی حده کرده شده . (غیاث ) (آنندراج ). جزٔجزٔشده و جداشده . (ناظم الاطباء). تجزیه شده .این کلمه هم مانند «مبرا» به الف باید نوشته شود نه به یاء زیرا الف آن در اصل همزه بوده است . بنابراین نوشتن آن به صورت «مجزی » درست ن
پَسار مجزاisolated dragواژههای مصوب فرهنگستانپَسار جسم مورد نظر بهصورت مجزا پیش از آنکه در هواگَرد نصب شده باشد
پیوندهای دوگانۀ مجزاisolated double bondsواژههای مصوب فرهنگستانپیوندهای دوگانهای که فاصلۀ بین کربنهای حامل آنها بیش از یک پیوند ساده است