معافیتلغتنامه دهخدامعافیت . [ م ُ فی ی َ ] (از ع ، مص جعلی ، اِمص ) معاف بودن . معافی . بخشودگی . و رجوع به معاف و معافی شود.
محفدلغتنامه دهخدامحفد. [ م َ ف ِ ] (ع اِ) چیزی است که ستور را در آن علف دهند. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || اصل (و لغتی است در محتد). || بن کوهان شتر. || نقش و نگار جامه . || قصر سلطان . ج ، محافد. (منتهی الارب ).