محتاتلغتنامه دهخدامحتات . [ م ِ ] (ع ص ) خرمابنی که غوره ٔ آن بریزد. (منتهی الارب ماده ٔ «ح ت ت ») (ناظم الاطباء).
محتاطلغتنامه دهخدامحتاط. [ م ُ ] (ع ص ) محاصره کرده . (آنندراج ). محصور و حصار کرده شده و احاطه شده . (ناظم الاطباء). || حازم و هوشیار درکار. (از منتهی الارب ). باحزم و هوشیار در کار و بااحتیاط. (ناظم الاطباء). احتیاطکار. استوارگیر. ملاحظه کار. پخته . (یادداشت مرحوم دهخدا). دشوارکار. (زمخشری )
مهتاضلغتنامه دهخدامهتاض . [ م ُ ] (ع ص ) استخوان شکسته بعد از گرفتگی . (یادداشت مؤلف ). و رجوع به اهتیاض شود.
معتادلغتنامه دهخدامعتاد. [ م ُ ] (ع ص ) عادت گرفته شده و عادت گیرنده . (آنندراج ). خوی گیرنده و خوی پذیر و خوکاره و خوگر. (ناظم الاطباء). خوی گرفته . آموختگار.آموخته . عادت کرده . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا).- معتاد شدن ؛ عادت کردن . خوی کردن . (ناظم الاطباء).-
معتاطلغتنامه دهخدامعتاط. [ م ُ ] (ع ص ) ماده شتری که گشن داده شود و باردار نگردد. (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب ). و رجوع به اعتیاط شود.
محتاطلغتنامه دهخدامحتاط. [ م ُ ] (ع ص ) محاصره کرده . (آنندراج ). محصور و حصار کرده شده و احاطه شده . (ناظم الاطباء). || حازم و هوشیار درکار. (از منتهی الارب ). باحزم و هوشیار در کار و بااحتیاط. (ناظم الاطباء). احتیاطکار. استوارگیر. ملاحظه کار. پخته . (یادداشت مرحوم دهخدا). دشوارکار. (زمخشری )
محتاطدیکشنری فارسی به انگلیسیcareful, cautious, chary, conservative, discreet, gingerly, provident, provisional, prudent, prudential, reserved, safe, self-contained, shy, wary, watchful
محتاطلغتنامه دهخدامحتاط. [ م ُ ] (ع ص ) محاصره کرده . (آنندراج ). محصور و حصار کرده شده و احاطه شده . (ناظم الاطباء). || حازم و هوشیار درکار. (از منتهی الارب ). باحزم و هوشیار در کار و بااحتیاط. (ناظم الاطباء). احتیاطکار. استوارگیر. ملاحظه کار. پخته . (یادداشت مرحوم دهخدا). دشوارکار. (زمخشری )