معزآبادلغتنامه دهخدامعزآباد. [ م ُ ع ِزز ] (اِخ ) قریه ای است فرسنگی کمتر جنوب شیراز. (فارسنامه ٔ ناصری ).
کهنوج معزآبادلغتنامه دهخداکهنوج معزآباد. [ ک َ م ُ ع ِزز ] (اِخ ) دهی از دهستان حرجند است که در بخش مرکزی شهرستان کرمان واقع است و 300 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8).
بندر معزآبادلغتنامه دهخدابندر معزآباد. [ ب َ دَ رِ م ُ ع ِ ] (اِخ ) دهی از دهستان حرجند بخش مرکزی شهرستان کرمان است و 100 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 8).