معدوداتلغتنامه دهخدامعدودات . [ م َ ] (ع ص ، اِ) ج ِ معدودة. رجوع به معدود و معدودة شود.- ایام معدودات ؛ روزهای اندک و قابل شمارش : ایاماً معدودات فمن کان منکم مریضاً او علی سفر فعدة من ایام اخر. (قرآن 184/2).
مَّعْدُودَاتٍفرهنگ واژگان قرآنچند - معدود-اندک - کم شمار( أَيَّاماً مَّعْدُودَاتٍ : چند روزی - روزهایی چند )
محدودیتدیکشنری فارسی به انگلیسیcap, chain, confinement, constraint, curb, Limbo, limitation, parameter, restraint, restriction, shackle, stint, straitjacket, stranglehold, trammel
جدللغتنامه دهخداجدل . [ ج َ دَ ] (ع اِمص ) خصومت ، اسم است جدال را. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). سختی دشمنی . (از شرح قاموس ). سختی و لداد در خصومت . (از قطر المحیط). پیکار. (مهذب الاسماء). مخاصمت . ستیز. || قدرت بر خصومت . (از منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). توانائی بر دشمنی . (از شرح قاموس