لغتنامه دهخدا
محدود. [ م َ ] (ع ص ) از اطراف احاطه شده . پیدا کرده . (منتهی الارب ) (آنندراج ). حد گذارده شده . اندازه کرده . متناهی . (یادداشت مرحوم دهخدا) : و عدد این رودهای صناعی نه محدود است که اندر آن به هر زمانی زیادت و نقصان افتد. (حدودالعالم چ دانشگاه ص <spa