محرمانهلغتنامه دهخدامحرمانه . [ م َ رَ ن َ / ن ِ ] (ص نسبی ، ق مرکب ) (از: محرم عربی + انه ٔ فارسی ) براز. بی حضور ثالثی . (یادداشت به خطمرحوم دهخدا). مخفیانه . پنهانی . پوشیده . به نهانی .
محرمانهدیکشنری فارسی به انگلیسیauricular, confidence, confidential, entre nous, huggermugger, inside, intimate, intimately, sub rosa, private, restricted, sneaking
tippedدیکشنری انگلیسی به فارسینوک، نوک گذاشتن، نوک دار کردن، کج کردن، انعام دادن، محرمانه رساندن، یک ور شدن
tippingدیکشنری انگلیسی به فارسیاوج گرفتن، نوک گذاشتن، نوک دار کردن، کج کردن، انعام دادن، محرمانه رساندن، یک ور شدن
راسدیکشنری عربی به فارسیدماغه , شنل , پول چاي , انعام , اطلا ع منحرمانه , ضربت اهسته , نوک گذاشتن , نوک دارکردن , کج کردن , سرازير کردن , يک ورشدن , انعام دادن , محرمانه رساندن , نوک , سرقلم , راس , تيزي نوک چيزي
محرمانهلغتنامه دهخدامحرمانه . [ م َ رَ ن َ / ن ِ ] (ص نسبی ، ق مرکب ) (از: محرم عربی + انه ٔ فارسی ) براز. بی حضور ثالثی . (یادداشت به خطمرحوم دهخدا). مخفیانه . پنهانی . پوشیده . به نهانی .
محرمانهدیکشنری فارسی به انگلیسیauricular, confidence, confidential, entre nous, huggermugger, inside, intimate, intimately, sub rosa, private, restricted, sneaking
محرمانهلغتنامه دهخدامحرمانه . [ م َ رَ ن َ / ن ِ ] (ص نسبی ، ق مرکب ) (از: محرم عربی + انه ٔ فارسی ) براز. بی حضور ثالثی . (یادداشت به خطمرحوم دهخدا). مخفیانه . پنهانی . پوشیده . به نهانی .
رونوشت محرمانهblind carbon copy, bccواژههای مصوب فرهنگستاننسخۀ دیگری از پیامنگار که برای شخص دیگری غیر از گیرندۀ اصلی فرستاده میشود، بیآنکه گیرندۀ اصلی آگاه شود