محصورینلغتنامه دهخدامحصورین . [ م َ ] (ع ص ، اِ) ج ِ محصور (در حالت نصبی و جری ). رجوع به محصور شود.
محشرینلغتنامه دهخدامحشرین . [ م ُ ش َ ] (ع ص ، اِ) ج ِ مُحْشَر است به قیاس ازمصدر احشار . حشرشدگان .- امام المحشرین ؛ پیشوای گردآمدگان : مر ابوبکر تقی را گو ببین شد ز صدیقی امام المحشرین .مولوی .