محلوتلغتنامه دهخدامحلوت . [ م َ ] (ع ص ) تراشیده شده و سترده شده . (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ). رجوع به حلت شود.
پیراهن طلاییyellow jersey,maillot jauneواژههای مصوب فرهنگستاندر دور فرانسه، پیراهنی که در پایان هر مرحله به پیشتاز ردهبندی کلی اعطا میشود و او آن را در مرحلة بعد به تن میکند
معلوطلغتنامه دهخدامعلوط. [ م ُ ل َوْ وَ ] (ع اِ) داغ کردن گاه بر گردن شتر. (منتهی الارب ). جای داغ بر گردن شتر. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
محلاتلغتنامه دهخدامحلات . [ م َ ح َل ْ لا ] (اِخ ) نام شهرستانی است ،در 265هزارگزی جنوب باختری تهران و 28هزارگزی باختردلیجان و 6 هزارگزی شمال راه دلیجان به خمین . در دامنه ٔ کوه سرچشمه واقع اس
محلاتلغتنامه دهخدامحلات . [ م َ ح َل ْ لا ] (ع اِ) ج ِ محلة. رجوع به محلة شود : و مرا مردی می باید که غرفات و محلات گرگان را همه شناسد. (چهارمقاله چ دانشگاه ص 155).