مخالقةلغتنامه دهخدامخالقة. [ م ُ ل َ ق َ ] (ع مص ) با کسی خلق نیکو بورزیدن . (تاج المصادر بیهقی ، ورق 199 ب ). با کسی خلق نیکو برزیدن . (زوزنی ). معاشرت کردن با کسی به خوش خوئی . (منتهی الارب ) (از آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
خلاقلغتنامه دهخداخلاق . [خ ِ ] (ع مص ) مخالقة. (منتهی الارب ) (از تاج العروس ) (از لسان العرب ). رجوع به مخالقة در این لغت نامه شود. || (اِ) نوعی از بوی خوش . (منتهی الارب ) (از تاج العروس ) (از لسان العرب ) (از اقرب الموارد).