مخففلغتنامه دهخدامخفف . [ م ُ خ َف ْ ف َ ] (ع ص ) سبک و سبک شده . (ناظم الاطباء) (از فرهنگ جانسون ). سبک وزن . آنچه بردن آن آسان باشد. آنچه حمل آن دشوار نباشد : علی تکین بخارا به غازیان ماوراءالنهر سپرد و خزانه و آنچه مخفف داشت با خویشتن برد. (تاریخ بیهقی چ ادیب <span
مخففلغتنامه دهخدامخفف . [ م ُ خ َف ْ ف ِ ] (ع ص ) سبک کننده . (آنندراج ) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). آنکه سبک می کند و خفیف می گرداند. (ناظم الاطباء). و رجوع به تخفیف شود.
مخفففرهنگ فارسی عمید۱. سبکشده؛ تخفیفیافته.۲. [مقابلِ مشدد] بیتشدید.۳. ویژگی کلمهای که حرفی از آن حذف شده، مانندِ «هماره» (= همواره).
مزلقدیکشنری عربی به فارسیشيب تند رودخانه , ناودان يا مجراي سرازير , مخفف کلمه پاراشوت , سقوط , انحطاط , زوال
chutesدیکشنری انگلیسی به فارسیچاله ها، ناودان یا مجرای سرازیر، زوال، شیب تند رودخانه، انحطاط، مخفف کلمه پاراشوت، سقوط
chuteدیکشنری انگلیسی به فارسیچتر، ناودان یا مجرای سرازیر، زوال، شیب تند رودخانه، انحطاط، مخفف کلمه پاراشوت، سقوط
مخففلغتنامه دهخدامخفف . [ م ُ خ َف ْ ف َ ] (ع ص ) سبک و سبک شده . (ناظم الاطباء) (از فرهنگ جانسون ). سبک وزن . آنچه بردن آن آسان باشد. آنچه حمل آن دشوار نباشد : علی تکین بخارا به غازیان ماوراءالنهر سپرد و خزانه و آنچه مخفف داشت با خویشتن برد. (تاریخ بیهقی چ ادیب <span
مخففلغتنامه دهخدامخفف . [ م ُ خ َف ْ ف ِ ] (ع ص ) سبک کننده . (آنندراج ) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). آنکه سبک می کند و خفیف می گرداند. (ناظم الاطباء). و رجوع به تخفیف شود.
مخفففرهنگ فارسی عمید۱. سبکشده؛ تخفیفیافته.۲. [مقابلِ مشدد] بیتشدید.۳. ویژگی کلمهای که حرفی از آن حذف شده، مانندِ «هماره» (= همواره).
مخففلغتنامه دهخدامخفف . [ م ُ خ َف ْ ف َ ] (ع ص ) سبک و سبک شده . (ناظم الاطباء) (از فرهنگ جانسون ). سبک وزن . آنچه بردن آن آسان باشد. آنچه حمل آن دشوار نباشد : علی تکین بخارا به غازیان ماوراءالنهر سپرد و خزانه و آنچه مخفف داشت با خویشتن برد. (تاریخ بیهقی چ ادیب <span
مخففلغتنامه دهخدامخفف . [ م ُ خ َف ْ ف ِ ] (ع ص ) سبک کننده . (آنندراج ) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). آنکه سبک می کند و خفیف می گرداند. (ناظم الاطباء). و رجوع به تخفیف شود.
مخفففرهنگ فارسی عمید۱. سبکشده؛ تخفیفیافته.۲. [مقابلِ مشدد] بیتشدید.۳. ویژگی کلمهای که حرفی از آن حذف شده، مانندِ «هماره» (= همواره).