مداولتلغتنامه دهخدامداولت . [ م ُ وَ ل َ ] (از ع اِمص ) مداومت . || دور زدن . || انقلاب زمانه . (فرهنگ فارسی معین ). در تمام معانی رجوع به مداولة شود.
مداولتفرهنگ فارسی معین(مُ وَ یا وِ لَ) [ ع . مداولة ] (مص ل .) 1 - مداومت . 2 - دور زدن . 3 - انقلاب زمانه .
مدحلطلغتنامه دهخدامدحلط. [ م ُ دَ ل ِ ] (ع ص ) خلط ملطکننده در سخن . (آنندراج ). آنکه آشفته و پریشان سخن می گوید. (ناظم الاطباء): دحلط؛ خلط فی کلامه . (متن اللغة) (اقرب الموارد). نعت فاعلی است از دحلطة. رجوع به دحلطة شود.
مداولهلغتنامه دهخدامداوله . [ م ُ وَ ل َ / ل ِ ] (از ع اِمص ) مداولت . (فرهنگ فارسی معین ). رجوع به مداولت و مداولة شود.