مدعمسلغتنامه دهخدامدعمس . [ م ُ دَ م ِ ] (ع ص ) امر مدعمس ؛ کار پوشیده . (منتهی الارب ). مستور. (متن اللغة) (اقرب الموارد). مدخمس . مدهمس . منهمس . (اقرب الموارد).
مدعمصلغتنامه دهخدامدعمص . [ م ُ دَ م ِ ] (ع ص ) آب دعموص ناک . (آنندراج ). آب پرخاکشیر کرم گذاشته . رجوع به دعموص شود.
مدهمسلغتنامه دهخدامدهمس . [ م ُ دَ م َ ] (ع ص ) امر مدهمس ؛ کارپوشیده . (منتهی الارب ). مستور. (از اقرب الموارد) (متن اللغة). گویند: امر مدهمس و منهمس . (اقرب الموارد).
پوشیدهلغتنامه دهخداپوشیده . [ دَ / دِ ] (ن مف ) بتن کرده . ملبس شده . مغطی . ملبس . بالباس . مقابل برهنه : و اندر این شهر [حران ، مستقر ملوک سودان ] مردان و زنان پوشیده اند و کودک تا ریش برآرد برهنه باشد. (حدود العالم ).زمین گاه پوشی