مدفقلغتنامه دهخدامدفق . [ م ُ دَف ْ ف ِ ] (ع ص ) بسیارریزنده . (آنندراج ). کسی که دستهای وی بی پروا عطا می کند و می بخشد. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). رجوع به تدفیق شود.
مدفقلغتنامه دهخدامدفق . [ م ُ ف ِ ] (ع ص ) آنکه به یکبارگی تهی و خالی میکند. (ناظم الاطباء). نعت فاعلی است از ادفاق . رجوع به دفق و دفوق و ادفاق شود.
مدفوقلغتنامه دهخدامدفوق . [ م َ ] (ع ص ) آب ریخته شده . (ناظم الاطباء). نعت مفعولی است از دفق و دفوق . رجوع به دفق شود : فراموشت نکرد ایزد در آن حال که بودی نطفه ٔ مدفوق مدهوش .سعدی .