خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مذمت پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
مذمت
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: مذَمّة] maza(e)mmat ۱. بد گفتن از کسی یا چیزی.۲. بدگویی؛ نکوهش.
-
جستوجو در متن
-
مذام
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: مذامّ، جمعِ مذمَّة] [قدیمی] mazām[m] = مذمت
-
مذموم
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] mazmum ۱. زشت؛ ناپسند.۲. [قدیمی] مذمتکردهشده؛ نکوهیده.
-
لقمه پرهیزی
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) [عربی. فارسی] [قدیمی] loqmeparhizi پرهیز کردن از خوردن لقمۀ حرام: ◻︎ مرا که نیست ره و رسم لقمهپرهیزی / چرا مذمت رند شرابخواره کنم (حافظ: ۷۰۰ حاشیه).
-
نکوهیدن
فرهنگ فارسی عمید
(مصدر متعدی) [قدیمی] nekuhidan سرزنش کردن؛ زشت گفتن؛ ملامت کردن؛ مذمت کردن: ◻︎ به نکوهش مکن درونها ریش / خویشتن را نکوه از همه بیش (کسائی: ۶۳).