مراللغتنامه دهخدامرال . [ م َ / م ِ ] (ترکی ، اِ) گاو کوهی . || غزال . آهو. (فرهنگ فارسی معین ) : بچه ٔ مرال امروز آوردند که هنوز پشتشان خال سفید دارد. (سفرنامه ٔ ناصرالدین شاه به مشهد، از فرهنگ فارسی معین ).رفت کند هر چه مرال است
مرالفرهنگ فارسی عمیدنوعی گوزن ایرانی با جثهای نسبتاً درشت و بدنی خالدار که یک سال پس از تولد خالها ناپدید میشود.
مرائللغتنامه دهخدامرائل . [ م ُ ءِ ] (ع ص ) به شتاب . شتابان : مر مرائلا؛ مر مسرعاً. (متن اللغة) (اقرب الموارد)؛ به شتاب گذشت . (از ناظم الاطباء).
مروللغتنامه دهخدامرول . [ م ِرْ وَ ] (ع ص ، اِ) مرد بسیارلعاب . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). مردی که لعاب دهان وی بسیار باشد. (ناظم الاطباء). || پاره ای از رسن سست که قابل استفاده نباشد. (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || نرم خو و موافق و ملایم . || اسب بسیارنجابت و نجیب . (از اقرب
مرویللغتنامه دهخدامرویل . [ م َرْ ] (اِخ ) دهی است از دهستان حومه ٔ شهرستان ملایر در 18هزارگزی جنوب راه ملایر به اراک ، در منطقه ٔ کوهستانی معتدل واقع و دارای 795 تن سکنه است . آبش از رودخانه و محصولش غلات و انگور و شغل مردمش
مورچاللغتنامه دهخدامورچال . (اِ) گودالی که در محاصره ٔ قلعه در اطراف آن کنند. مورچل . (ناظم الاطباء). گودالی را گویند که به جهت گرفتن قلعه در اطراف آن کنند. (برهان ). آلنگ . مورچل . (یادداشت مؤلف ). مورچال چنان است که چون سپاهی خواهند قلعه رابگیرند نقبی کنند به جانب قلعه و خاک آن را بر بالا ری
موریچاللغتنامه دهخداموریچال . (اِ مرکب ) به معنی مورچال است . (از انجمن آرا). رجوع به مورچال و مورچل شود.
مرالولغتنامه دهخدامرالو. [ م َ رال ْ لو ] (اِخ ) دهی است از دهستان قلعه برزند بخش گرمی شهرستان اردبیل ، در 15هزارگزی غرب گرمی به اردبیل و 10هزارگزی راه گرمی به اردبیل در جلگه ٔ گرمسیری واقع و دارای 1
مرالوی جعفر قلیخانلغتنامه دهخدامرالوی جعفر قلیخان . [ م َ رال ْ لو ی ِ ج َ ف َ ق ُ ] (اِخ ) دهی است از دهستان قلعه برزند بخش گرمی شهرستان اردبیل ، در 17هزارگزی شمال غربی گرمی و 10هزارگزی راه اردبیل به گرمی در منطقه ٔ کوهستانی گرمسیر واقع و
مرالولغتنامه دهخدامرالو. [ م َ رال ْ لو ] (اِخ ) دهی است از دهستان قلعه برزند بخش گرمی شهرستان اردبیل ، در 15هزارگزی غرب گرمی به اردبیل و 10هزارگزی راه گرمی به اردبیل در جلگه ٔ گرمسیری واقع و دارای 1
مرالوی جعفر قلیخانلغتنامه دهخدامرالوی جعفر قلیخان . [ م َ رال ْ لو ی ِ ج َ ف َ ق ُ ] (اِخ ) دهی است از دهستان قلعه برزند بخش گرمی شهرستان اردبیل ، در 17هزارگزی شمال غربی گرمی و 10هزارگزی راه اردبیل به گرمی در منطقه ٔ کوهستانی گرمسیر واقع و