لغتنامه دهخدا
مرباع . [ م ِ ] (ع اِ) مکانی که گیاه آن در آغاز بهار بروید. (از اقرب الموارد) (از متن اللغة). جائی که برویاند رویندگی در اول بهار.(منتهی الارب ). || چهار یک غنیمت که آن را در جاهلیت رئیس می گرفت . (منتهی الارب ). ربع غنائمی که سهم رئیس قبیله می شد در جاهلیت . (از اقرب الموارد