مرتبهفرهنگ مترادف و متضاد۱. بار، پاس، دفعه، ده، کرت، مرحله، مره ۲. درجه، شان، لیاقت، مرتبت، پایه، پایگاه، مقام، منزلت، منصب ۳. رتبه، طبقه، قدر
مرتبهفرهنگ فارسی عمید / قربانزاده۱. مقام؛ منزلت؛ پایه.۲. بار؛ دفعه.۳. (تصوف) هریک از مراحل سلوک.۴. طبقۀ ساختمان.
روداریلغتنامه دهخداروداری .(حامص مرکب ) کنایه از شرم حضور. (آنندراج ). رودربایستی . از «رو داری » آن خواهند که امروز از «رودربایستی » اراده کنند. (از امثال و حکم دهخدا) : نباشد سخ
قاضی میبدیلغتنامه دهخداقاضی میبدی . [ م َ ب ُ ] (اِخ ) امیر حسین بن معین الدین حسینی یزدی میبدی . ملقب به کمال الدین و متخلص به منطقی عالم متبحر فاضل متکلم صوفی ادیب از اکابر علما و م
قاسم انوارلغتنامه دهخداقاسم انوار. [ س ِ م ِ اَن ْ ] (اِخ ) سید علی بن نصربن هارون بن ابوالقاسم حسینی یا موسوی تبریزی ملقب به معین الدین یا صفی الدین و متخلص به قاسم و مشهور به قاسمی
قاضی نوراﷲ شوشتریلغتنامه دهخداقاضی نوراﷲ شوشتری . [ رُل ْ لا هَِ ت َ ] (اِخ ) ابن سید شریف الدین شوشتری مرعشی سیدی است جلیل که نسب وی با بیست ویک واسطه به سید علی مرعشی . و با بیست وشش واسطه
شکرلغتنامه دهخداشکر. [ ش َ ک َ / ش َک ْ ک َ ] (اِ) سکَّر. عسل القصب . سقخارن . معرب آن سُکَّر و فرانسه ٔ آن سوکر. با شکر از یک اصل است ، و گاهی در نظم به تشدید کاف آید. و در تد