مردونولغتنامه دهخدامردونو. [ م ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان گوده بخش بستک شهرستان لار؛ در 8 هزارگزی شمال بستک کنار راه لار به بندرلنگه ، در دامنه گرمسیر واقع و دارای 210 سکنه است . آبش از قنات و باران . محصولش غلات و خرما. شغل
مردانیلغتنامه دهخدامردانی . [ م َ ] (ص نسبی )زنی که در زی مردان درآید. (ناظم الاطباء). اما در مآخذ دیگر دیده نشده و شاهدی نیز برای آن یافته نشد.
مردانگیلغتنامه دهخدامردانگی . [ م َ ن َ / ن ِ ] (حامص ) شجاعت . دلیری . بهادری . بطالت . دلاوری . تهور. مردی : بجویم بلندی و فرزانگی همان رزم و تندی و مردانگی . فردوسی .به مردانگی و به گنج و به داد<br