مردگویش اصفهانی تکیه ای: bemard طاری: bemard طامه ای: bomard طرقی: bemard کشه ای: bemard نطنزی: bamard
معنویلغتنامه دهخدامعنوی . [ م َ ن َ] (از ع ، ص نسبی ) . با معنی و چمی . (ناظم الاطباء). منسوب به معنی . مربوط به معنی . آرِشی . مقابل لفظی . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). || حقیقی
حدثلغتنامه دهخداحدث . [ ح َ دَ ] (ع اِ) مرد جوان . (منتهی الارب ). جوان . مردم جوان . ج ، اَحداث . (منتهی الارب ). برنا : شنیدم که درویشی را با حدثی بر خبثی بگرفتند. (گلستان ).
یتیملغتنامه دهخدایتیم . [ ی َ ] (ع ص ) مرد بی پدر. (منتهی الارب ). کودک بی پدر. (ناظم الاطباء). از آدمیان آنکه پدر از دست داده باشد و به حد مردان نرسیده باشد. (از اقرب الموارد).
لای خوارلغتنامه دهخدالای خوار. [ خوا / خا ] (اِخ ) نام مردی خاک نشین و معاصرسنائی شاعر و گویند انقلاب خاطر سنائی در سیر و سلوک و پیمودن عوالم معنوی را موجب این مرد بوده است بدینگونه
خالد سلیمانیه ایلغتنامه دهخداخالد سلیمانیه ای . [ ل ِ دِ س ُ ل َ نی ی َ ] (اِخ ) وی یکی از صوفیان است و هدایت در ریاض العارفین شرح حال او را چنین آورده است : و هو فخرالعارفین و زین السالکین