ترجمه مقاله

مرسوم

marsum

۱. ویژگی هنجاری که براساس آیین یا فرهنگ در یک جامعه رایج شده است.
۲. (اسم) [قدیمی] چیزی که از طرف والی یا حاکم به کسی داده می‌شود؛ جیره؛ مواجب.

۱. باب، رایج، عرفی، متداول، متعارف، مد، معمولی، معمول، مقرر
۲. آیین، رسومات، رسم، سنت
۳. جیره، مواجب ≠ نامتداول

به آیین

ترجمه مقاله