مرغ توفان دیومِدی آلباتروسDiomedea albatrusواژههای مصوب فرهنگستانمعروفترین گونۀ دیومِدیان و راستۀ کبوتردریاییسانان با بالهای بسیار کشیدۀ سیاه و بدن کاملاً سفید
مرغیلغتنامه دهخدامرغی . [ م ُ رَغ ْ غی ] (ع ص ) کلام ٌ مرغی ، کلام مُرَغ ة؛ سخن که معنی خود ظاهر نسازد. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد).
مرغیلغتنامه دهخدامرغی . [ م َ رَ ] (اِخ ) فرقه ای با عقاید خاص ساکن برخی نواحی مجاور الموت چون ده دیکین وگرمارود و غیره . برخی آنان را مزدکی شمرند. مرقی .
مرغیلغتنامه دهخدامرغی . [ م ُ ] (ص نسبی ) منسوب به مرغ . رجوع به مرغ شود.- چینی و کاسه و ظروف مرغی ؛ نوعی چینی و ظروف بسیار لطیف قدیم که صورت گلها و مرغها از نقوش آن است و گرانبهاست . (یادداشت مرحوم دهخدا).|| مرغ فروش . کسی که حرفه اش فروش مرغ باشد.