مرقونلغتنامه دهخدامرقون . [ م َ ] (ع ص ) نعت مفعولی از رقن . رجوع به رقن شود. || به معنی مرقوم است . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). رجوع به مرقوم شود.
مرقیونلغتنامه دهخدامرقیون . [ م َ ] (اِخ ) رئیس فرقه ای از ثنویه که به نام او به مرقیونیه موسومند. (از مفاتیح العلوم ). و رجوع به مرقیونیة شود.
مرقون القرمزلغتنامه دهخدامرقون القرمز. [ م َ نُل ْ ق ِ م ِ ] (ع اِ مرکب ) دود القرمز است . (کتاب قراباذین قانون ابوعلی چ تهران ص 41 سطر آخر).
گمرکانلغتنامه دهخداگمرکان . [ گ ُ رُ ](اِخ ) ده کوچکی است از بخش زرند شهرستان ساوه . دارای 47 تن سکنه و قشلاق است . ساکنان آن چند خانوار از ایل اینانلو هستند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1).
مرقون القرمزلغتنامه دهخدامرقون القرمز. [ م َ نُل ْ ق ِ م ِ ] (ع اِ مرکب ) دود القرمز است . (کتاب قراباذین قانون ابوعلی چ تهران ص 41 سطر آخر).
مرقون القرمزلغتنامه دهخدامرقون القرمز. [ م َ نُل ْ ق ِ م ِ ] (ع اِ مرکب ) دود القرمز است . (کتاب قراباذین قانون ابوعلی چ تهران ص 41 سطر آخر).