خلاشفرشblanket bog, blanket mireواژههای مصوب فرهنگستانپودهزاری در نواحی سردسیر پرباران و مرطوب و مرتفع که زمین پهناوری با شیب ملایم و تخت را پوشانده باشد
کنارۀ زند خارجی ساعدradial border of forearm, margo radialis antebrachii, margo lateralis antebrachiiواژههای مصوب فرهنگستانخطی فرضی در خارجیترین قسمت ساعد که سطح پیشین و پسین ساعد را از هم جدا میکند متـ . کنارۀ زند خارجی lateral border of forearm
مریزادلغتنامه دهخدامریزاد. [ م َ ] (فعل دعایی ) یعنی در لغزش مباد. (غیاث ) (آنندراج ). آفرین . زه : بنازم به دستی که انگورچیدمریزاد پائی که درهم فشرد.؟ (از یادداشت مرحوم دهخدا).
مریدآبادلغتنامه دهخدامریدآباد. [ م ُ ] (اِخ ) دهی است از دهستان ریمله بخش حومه شهرستان خرم آباد؛ در 21هزارگزی شمال غربی خرم آباد و 9هزارگزی شمال راه شوسه ٔ خرم آباد به کوهدشت با180 تن سکنه . آبش
مريبدیکشنری عربی به فارسیداراي دومعني , داراي ابهام , دو پهلو , نامعلوم , مثل ماهي , ماهي دار , مورد ترديد , مشکوک
مريضدیکشنری عربی به فارسیمبتلا بکسالت و بهم خوردگي مزاج در اثر پرواز , ناخوش , بيمار , ناساز , ناتندرست , مريض , مريض شدن , کيش کردن , جستجوکردن , علا مت چاپي بمعني عمدا چنين نوشته شده , برانگيختن , بدحال , ناپاک