خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مرکب خشک کن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
مرکب خشک کن
لغتنامه دهخدا
مرکب خشک کن . [ م ُرَک ْ ک َ خ ُ ک ُ ] (اِ مرکب ) خشک کننده ٔ مرکب . جوهرخشک کن . ورق از جنسی بخصوص که بوسیله ٔ آن نوشته های با مرکب یا جوهر را خشک کنند. نشافه . رجوع به مرکب شود.
-
واژههای مشابه
-
ديواره مرکب
مهندسی شیمی
Compound wall
-
مرکب زدايي
مهندسی منابع طبیعی
deinking
-
خاک مرکب
لغتنامه دهخدا
خاک مرکب . [ ک ِ م ُ رَک ْ ک َ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) مراد از موالید ثلاثه است که نباتات و جمادات و حیوانات باشد. (غیاث اللغات ).
-
بهره ٔ مرکب
لغتنامه دهخدا
بهره ٔ مرکب . [ ب َ رَ / رِ ی ِ م ُ رَک ْ ک َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) ربح مرکب . (فرهنگستان ).
-
تب مرکب
لغتنامه دهخدا
تب مرکب . [ ت َ ب ِ م ُ رَک ْ ک َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) حمی مرکبه . آن است که سبب تب دو خلط باشد یا بیشتر. (بحر الجواهر). رجوع به تب و دیگر ترکیبهای آن شود.
-
تجنیس مرکب
لغتنامه دهخدا
تجنیس مرکب . [ ت َ س ِ م ُ رَک ْک َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) چنان بود که دو لفظ متجانس یکی یا هر دو مرکب بود و این دو نوع است ، یکی آنکه در لفظ و خط متشابه باشند و دیگر آنکه در لفظ متشابه و در خط مختلف ، این بازپسین را علی الخصوص تجنیس مفروق خوانند،...
-
جاهل مرکب
لغتنامه دهخدا
جاهل مرکب . [ هَِ ل ِ م ُ رَک ْ ک َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) دژآگاه . (یادداشت مؤلف ). آنکه علم وی با واقع مطابق نباشد. آنکه گمان بردکه چیزی را میداند و بواقع آنرا نمیداند. قسیم جاهل بسیط، که جهل وی مطلق است و اصلاً جاهل بچیزی است .
-
جهل مرکب
لغتنامه دهخدا
جهل مرکب . [ ج َ ل ِ م ُ رَک ْ ک َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) اعتقاد داشتن بر ماهیت چیزی بطوری که این اعتقاد خلاف ماهیت آن باشد. (غیاث اللغات ) (آنندراج ). جهل مرکب عبارت است از اعتقاد جازم غیرمطابق با واقع. جهل مرکب عبارت از اعتقاد جازم غیرمطابق است ...
-
جعل مرکب
لغتنامه دهخدا
جعل مرکب . [ ج َ ل ِ م ُ رَک ْ ک َ ] (ترکیب وصفی ) مقابل جعل بسیط. رجوع به جعل بسیط شود.
-
blended threat, blended exploit
تهدید مرکب
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی مخابرات] عملی شامل چند شیوۀ تهاجم برای تشدید آسیبرسانی متـ . حملۀ مرکب blended attack
-
composite beam
تیر مرکب
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی عمران] تیری متشکل از مصالح ساختمانی مختلف برای استحکام بیشتر
-
composite volcano
آتشفشان مرکب
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] ← آتشفشان چینهای
-
compound helicopter
بالگَرد مرکب
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل هوایی] بالگَردی که دارای وسیلۀ رانش، معمولاً فن(fan) توربینی و جت توربینی، و چرخانۀ بالابرنده است