مزجینلغتنامه دهخدامزجین . [ م ِ زَ ] (اِخ ) دهی است از دهستان خان اندبیل بخش مرکزی شهرستان هروآباد، در 7/5هزارگزی جنوب غربی هروآباد و 4هزارگزی راه هروآباد به میانه و در منطقه کوهستانی سردسیر واقع و دارای <span class="hl" dir="
مزجینلغتنامه دهخدامزجین . [ م ِ زَ ] (اِخ ) دهی است از دهستان خورش رستم بخش شاهرود شهرستان هروآباد در 20/5هزارگزی شرق هشجین و 29هزارگزی راه هروآباد به میانه در منطقه ٔ کوهستانی معتدل واقع و دارای 183
مجوجنلغتنامه دهخدامجوجن . [ م ُ ج َ ج َ ] (ع ص ) ماء مجوجن ؛ آب بدبو. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از ذیل اقرب الموارد).
مزایجانلغتنامه دهخدامزایجان . [ م َ ] (اِخ ) ده بزرگی است از دهستان بوانات و سرچهان شهرستان آباده ؛ در 30هزارگزی جنوب شرقی سوریان و کنار راه ده بید به سنگ مزایجان ، در دامنه ٔ سردسیر واقع و دارای 2326 تن سکنه است . آبش از قنات و
مزایجانلغتنامه دهخدامزایجان . [ م َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان حاجی آباد ایزدخواست بخش داراب شهرستان فسا؛ در 108هزارگزی جنوب شرقی داراب و در دشت ایزدخواست ، در جلگه ٔ گرمسیر واقع و دارای 746 تن سکنه است . آبش از چاه ، محصولش غلا