مزفیلغتنامه دهخدامزفی . [ م َ فی ی ] (ع ص ) مرد ترسانیده شده . (منتهی الارب ماده ٔ «زف ی ») (اقرب الموارد). ترسانیده شده . (ناظم الاطباء).
مجفیلغتنامه دهخدامجفی . [ م ُ] (ع ص ) کسی که زین از پشت اسب بر دارد. || دور کننده کسی را. (آنندراج ) (از منتهی الارب ). || آن که مانده گرداند ستوران را و چریدن ندهد. (آنندراج ) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد).
مآزفلغتنامه دهخدامآزف . [ م َ زِ ] (ع اِ) ج ِ مأزفة. (اقرب الموارد) (محیط المحیط) (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء ذیل مأزفة). رجوع به مأزفه ٔ شود.