مزوعلغتنامه دهخدامزوع . [ م ُ ] (ع مص ) نیک شتافتن . زود گذشتن . زود بگذشتن . (المصادر زوزنی ) (تاج المصادر بیهقی ).
مجوحلغتنامه دهخدامجوح . [ م ِج ْ وَ ] (ع ص ) از بیخ برکننده ٔ هر چیز و هلاک کننده ٔ آن . (منتهی الارب ). آنکه هلاک کند هر چیزی را. (ناظم الاطباء).آنکه از بیخ برکند هر چیز را. (از اقرب الموارد).
مجوعلغتنامه دهخدامجوع . [ م ُ ج َوْ وِ ] (ع ص ) گرسنه کننده و گرسنه دارنده . (آنندراج ) (از منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). و رجوع به تجویع شود.
کوه مزوهلغتنامه دهخداکوه مزوه . [ م َزْ وَ / وِ ] (اِ مرکب ) بیماری درچشم . (ناظم الاطباء). بیماریی در چشم . (اشتینگاس ).
مظواةلغتنامه دهخدامظواة. [ م َظْ] (ع ص ) ارض مظواة؛ ارض مظیاة، زمین گیاه ظیان ناک . (منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).