خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مزیح پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
مزیح
/mezih/
معنی
شوخی.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
مزیح
لغتنامه دهخدا
مزیح . [ م ِ ] (ع اِمص ) ممال مزاح . لاغ و خوش طبعی و شادی و خوشی . (ناظم الاطباء).خوش طبعی . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) : بدان تا بپوشند گردان سلیح که بر ما سرآمد نشاط و مزیح . فردوسی .بپوشید باید یکایک سلیح که این کار بر ماگذشت از مزیح . فردوسی . ...
-
مزیح
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [مٲخوذ از عربی، مُمالِ مُزاح و مِزاح] [قدیمی] mezih شوخی.
-
واژههای همآوا
-
مضیح
لغتنامه دهخدا
مضیح . [ م ُ ض َی ْ ی َ ] (اِخ ) از ایام عرب جاهلی ، روزی است که در آن قیسیان بر یمانیان غلبه کردند. (از مجمعالامثال میدانی ).
-
جستوجو در متن
-
برگذشتن
لغتنامه دهخدا
برگذشتن . [ ب َ گ ُ ذَ ت َ ] (مص مرکب ) طی شدن . سپری شدن . (فرهنگ فارسی معین ). گذشتن : دگر چاهساری که بی آب گشت فراوان بر او سالیان برگذشت . فردوسی .یک سال برگذشت که زی تو نیافت بارخویش تو آن یتیم نه همسایه ت آن فقیر. ناصرخسرو.چون برین قصه برگذشت ب...
-
نشاط
لغتنامه دهخدا
نشاط. [ ن َ ] (ع اِمص ) خوشی . شادمانی . (غیاث اللغات ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). کاغک . کروژ. (فرهنگ اسدی ). خرمی . سرور. شادی . طرب . خرسندی . (ناظم الاطباء). سرزندگی . دل زندگی . زنده دلی . خوشدلی . هِزّه . رامش . اریحیت . مقابل کسل . (یادداشت مو...
-
مسخره
لغتنامه دهخدا
مسخره . [م َ خ َ رَ / رِ ] (از ع ، ص ، اِ) آنکه مردمان با وی مطایبه کنند و استهزا و سخریه نمایند. (آنندراج ). آنکه مردمان به او سخریه و استهزاء کنند. (کشاف اصطلاحات الفنون ). آنکه بر او فسوس کنند. ج ، مساخر. (دهار). استهزأکننده و ریشخندکننده و بذله ...