مسئولیت اخلاقیmoral responsibility, responsibilityواژههای مصوب فرهنگستانوضعیتی که در آن شخص یا گروهی بهجهت انجام یا ترک فعلی در معرض واکنشهایی چون سرزنش یا ستایش یا مجازات یا پاداش قرار میگیرد
مسؤلیتلغتنامه دهخدامسؤلیت . [ م َ ئو لی ی َ ] (ع مص جعلی ، اِمص ) رسم الخطی از مسؤولیت . رجوع به مسؤولیت شود.
immoralدیکشنری انگلیسی به فارسیغیر اخلاقی، فاسد، بد سیرت، هرزه، فاسد الاخلاق، بد اخلاق، زشت رفتار، نا پارسا، بدون احساس مسئوليت اخلاقی
اصل تفویضناپذیری مسئولیتprinciple of absoluteness of responsibilityواژههای مصوب فرهنگستاناصلی که براساس آن مسئولیت را نمیتوان واگذار کرد
تفرق مسئولیتdiffusion of responsibilityواژههای مصوب فرهنگستانکاهش میل به پذیرش مسئولیت در گروه وقتی که گروه بزرگتر میشود