مساومةلغتنامه دهخدامساومة. [ م ُ وَ م َ ] (ع مص ) بها کردن متاع . (منتهی الارب ). بها کردن با کسی . (تاج المصادر بیهقی ). با کسی مکاس کردن در بیع. (المصادر زوزنی ). با کسی درنگ کردن در بیع برای گران فروختن و دقت نمودن در خریدن و فروختن . (غیاث ) (آنندراج ). گران عرضه داشتن کالا را. یعنی فروشنده
مساومةدیکشنری عربی به فارسیتراضي , مصالحه , توافق , مصالحه کردن , تسويه کردن , چانه , چانه زدن , اصرار کردن , بريدن
مساومهواژهنامه آزادبه معنای هزینه و قیمت بازار است. بیع مساومه : معامله ای که قیمت کالا با توافق فروشنده و خریدار صورت می گیرد. داد و ستدی که در آن مبلغ مشخص نشده باشد.
عشره ٔ مشؤومهلغتنامه دهخداعشره ٔ مشؤومه . [ ع َ ش َ رَ / رِ ی ِ م َ ئو م َ / م ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) از سال شصت ویکم عمر آدمی تا هفتاد.