لغتنامه دهخدا
مستهلک . [ م ُ ت َ ل َ ] (ع ص ) معدوم و نیست و نابود شده . هلاک و نابود شده . (از اقرب الموارد). هلاک شونده . (غیاث ). || مالی که مصرف شده و تمام شده باشد. (آنندراج ) (از اقرب الموارد). رجوع به استهلاک شود. || پرداخته شده به تدریج (وام ). || بدست بازآمده تدریجاً (سرمایه ٔ اخت