مسترذللغتنامه دهخدامسترذل . [ م ُ ت َ ذَ ] (ع ص )نعت مفعولی از استرذال . ناکس و ناپسندیده و هیچکاره . (منتهی الارب ) (آنندراج ). و رجوع به استرذال شود.
مسترذللغتنامه دهخدامسترذل . [ م ُ ت َ ذِ ] (ع ص ) نعت فاعلی از استرذال .هیچکاره یابنده کسی را. (منتهی الارب ). غیر نیکو یابنده کسی را. (اقرب الموارد). رجوع به استرذال شود.
اسربلغتنامه دهخدااسرب . [ اُ رُ / اُ رُب ب ] (معرب ، اِ) اَبار. (الجماهر ص 258). سُرب . (مهذب الاسماء). سُرُب . اُسْرُف . آنک . (نصاب ). رصاص اسود. (ابن البیطار) (فهرست مخزن الادویه ) (تحفه ). ارزیز. در هند سیسا نامند. (آنندر