لغتنامه دهخدا
مستأصل . [ م ُ ت َءْ ص َ ] (ع ص ) نعت مفعولی از مصدر استیصال . از بیخ برکنده . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). از بیخ کنده . ریشه کن شده : به بوسعید تهمت کردند حدیث بردن عبدالجبار به زیر زمین و خانه و ضیاع و اسبابش همه بگرفتند و هر کسی را که بدو اتصال