مسلماًلغتنامه دهخدامسلماً. [ م ُ س َل ْ ل َ مَن ْ ] (ع ق ) محققاً.یقیناً. حتماً. (ناظم الاطباء). قطعاً. بطور مسلم .
مسلمادیکشنری فارسی به انگلیسیadmittedly, absolutely, certainly, definitively, indubitably, naturally, of course, sure
مُسْلِماًفرهنگ واژگان قرآنتسلیم کننده (مسلم کسی است که امرش را تسليم خدا کرده(کار خود را به خدا واگذار کرده ) ، و در هر چه بخواهد و دستور دهد مطيع اوست)
مسلوماءلغتنامه دهخدامسلوماء. [م َ ] (ع ص ) زمین سَلم ناک . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء): أرض مسلوماء؛ زمینی که درخت سَلَم (عَضاه ) در آن بسیار روئیده است . (از اقرب الموارد).