مشاللغتنامه دهخدامشال . [ م َ ] (ع اِ) دزی در ذیل قوامیس عرب این کلمه را از ریشه ٔ اسپانیائی و حیوان غیر ذی فقار و صدف دارای همچون لیسک (حلزون ) معنی کرده است . و رجوع به دزی ج 2 ص 595 شود.
مشاللغتنامه دهخدامشال . [ م ُ ] (ع ص ) افراشته شده . بلندکرده شده . || نصب کرده شده . (از ناظم الاطباء).
مسایل، مسائلفرهنگ مترادف و متضاد۱. سوالها، سوالات، مسالهها، پرسشها ≠ پاسخها ۲. مشکلها، دشواریها، گرفتاریها، مشکلات ۳. مطالب، قضایا، مباحث، موضوعات، موضوعها ۴. امور شرعی ≠ اجوبه
مسائللغتنامه دهخدامسائل . [ م َ ءِ ] (ع اِ) مسایل . ج ِ مسألة. (اقرب الموارد). مسأله ها. موضوعات . موضوعها. رجوع به مسألة و مسایل شود : با که بگویم حکایت غم عشقت این همه گفتیم و حل نگشت مسائل . سعدی .حلاج بر سر دار این نکته خوش س
مساللغتنامه دهخدامسال . [ م َ سال ل ] (ع اِ) ج ِ مِسلَّة. جوالدوزها. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). رجوع به مسلة شود.
مساللغتنامه دهخدامسال . [ م ُ ] (ع اِ) کرانه ٔ ریش مرد و دو کرانه را مسالان گویند. || جانب و پهلو و عطف . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد).
مسایللغتنامه دهخدامسایل . [ م َ ی ِ ] (ع اِ) ج ِ مَسیل . (اقرب الموارد) (منتهی الارب ). مسیل ها. اماکن جاری شدن آب . رجوع به مسیل شود : مسایل انهار و مسائح امطار معابر سیحون به فضول انواو سیول اندا پر کرده . (ترجمه ٔ تاریخ یمینی ص 290).
مشالةلغتنامه دهخدامشالة. [ م ُ ل َ ] (ع ص ) ظاء مشالة؛ ظاءمؤلف . ظاء اخت الطاء. طاء مشالة؛ طاء مؤلف . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) : و البیض کله بالضاد المعجمة الابیض النملة و النعام فانه بالظاء المشالة. (قاموس مجدالدین ، یادداشت به خط مرحوم دهخدا).
پیروزکوهلغتنامه دهخداپیروزکوه . (اِخ ) فیروزکوه . شهرکی و ناحیتی واقع در مشال شرقی ری تابع دماوند. رجوع به فیروزکوه شود. (تاریخ گزیده 498).
مشالةلغتنامه دهخدامشالة. [ م ُ ل َ ] (ع ص ) ظاء مشالة؛ ظاءمؤلف . ظاء اخت الطاء. طاء مشالة؛ طاء مؤلف . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) : و البیض کله بالضاد المعجمة الابیض النملة و النعام فانه بالظاء المشالة. (قاموس مجدالدین ، یادداشت به خط مرحوم دهخدا).
شمشالbillet 2واژههای مصوب فرهنگستانمنشوری فلزی یا آلیاژی با مقطع دایره یا چندضلعی منظم، غیر از سهضلعی، به ضخامت 6 تا 12 سانتیمتر و طول حدود 9 متر که برای تولید میلگرد و تسمههای باریک به کار رود